نوبت پنجره هاست


باران آمد

گناهانم را  شست

نگاه ِ تو جوانه زد...





  • چرخ و فلک


اسیر نیزه های سیاه بودند

سرهای سبز

عاقبت کار خودش را کرده بود

زبان ِ سرخ



  • چرخ و فلک


باز هم بیا

استکان بردار

چای بزیز

سماور دلم قل قل می کند



  • چرخ و فلک

سرگردان بودند سرها

میان آسمان و زمین

به نیزه درآمدی

سر و سامان گرفتند...





  • چرخ و فلک

آیه های خدا بودند
دست های علمدار
چشم های ابالفضل...



  • چرخ و فلک


دل به دل راه ندارد

بیل باید زد!

راه باید ساخت




  • چرخ و فلک

رویاهایم را 

روی تنه ی یک درخت نقاشی می کنم

 بهار که بیاید و

درخت که جوانه بزند

می رویند...



  • چرخ و فلک


تو دکتری

شعرهایت

  نسخه های رایگان!





  • چرخ و فلک

پاییز آمد

درخت شدم

دستها رو به آسمان

برگ برگ باریدم...





  • چرخ و فلک


سالهاست

بر باد رفته ام

باور نمی کنی، یک روز پاییزی

پنجره را باز کن...





  • چرخ و فلک


مثل روز روشن است

سفید ی ِ موهات...


+ به بابا...


  • چرخ و فلک


 باز هم بیا

دلوِ هدایت را

در دلِ تشنه ی دنیا

بینداز

دست ِ خورشید را بگیر و 

تا کوه طور بالا ببر...


باز هم بیا

با آن نعلین های وصله خورده

توی کوچه های کوفه قدم بزن

تا دلِ تاریک یتیمان

بلرزد از شوق...




  • چرخ و فلک


تو بردی علی ...

و کوفه تو را باخت

به نفرین های چاه



  • چرخ و فلک

صدای سوت ِ قطار
به ریل های ِ منتظر
شعری تازه الهام کرد ..




  • چرخ و فلک


امید معجزه ی خداست

وقتی از مرگ

خبری نمی شود


  • چرخ و فلک


تمام ِ خاطراتمان را توی چاه ریخت

یک نفر که انگار

برای غرق شدن عجله داشت...


  • چرخ و فلک


کلاه مترسک و دست ِ باد

و حادثه ی تلخ ِ رسوایی..



  • چرخ و فلک


تنهایی ام

قفسی ست

پرنده نمی خواهد


  • چرخ و فلک